تفاوت جلوه فروشان با خود فروشان این است که جلوه فروشان عملا خواسته یا ناخواسته به تحریک شهوات شیطانی می پردازند بدون اینکه شهوت برانگیخته را ارضاءنمایند، در حالی که خودفروشان به ارضاء مشتریان خود روی می آورند. در حقیت می توان جلوه فروشان را بازار یابانی برای خودفروشان محسوب نمود.
تا کنون در ارتباط با جذابيت جنسي چندین تحقیق علمی در غرب انجام شده است. موضوع آزمايش اين بوده كه "غدد جنسی مرد و زن چگونه تحریک می شوند و به عبارتی مرد و زن گونه تحت تاثیر جنس مقابل قرار می گیرد". آزمايش كنندگان دستگاه هايي را به قلب، مغز و قسمت هاي مختلف بدن افراد متصل كردند و پس از انجام آزمايشات مختلف دريافتند كه تأثير پذيري جنسي در مردان از طريق نگاه (چشم) بسیار بیشتر از تاثیر پذیری زنان از طریق نگاه است که آن را لذت بصری می نامند. البته اين موضوع را بايد از نعمت هاي خداوند و در دايره ي تدابير و الطاف الهي به شمار آورد كه در صورت استفاده صحيح موجب سالم شدن روابط زناشويي و محيط هاي اجتماعي مي گردد.
رعایت حجاب یعنی پرهیز از بر انگیختن شهوت شیطانی نامحرمان. حجاب یعنی مصونیت از نگاه شهوت آلود و شیطانی دیگران.
از آنجا که شهوت مردان مطابق با مطالعات علمی فوق الذکر از طریق نگاه برانگیخته می شود، زنی که حجاب و عفاف را رعایت نمی کند چه بخواهد و چه نخواهد، موجب تحریک شهوت هزاران مردی که چشمشان به وی افتاده است می شوند و مردی که در طول روز از منزل بیرون می رود، به ازای هر زنی که حجاب را رعایت نکرده و او آنها را می بیند شهوتش تحریک می شود.
قطعا اکثریت غریب به اتفاق زنانی که بدون رعایت حجاب از منزل خارج می شوند قصذ برانگیختن شهوت دیگران را ندارند و آن را دون شان خود می دانند. شاید می خواهند در چشم همسر و یا نامزد خود زیبا جلوه کنند، لیکن متوجه آثار شوم رفتار خود نیستند. در جامعه یافت می شوند مردانی که در مقابل این تحریکات شهوانی تاب مقاومت ندارند و به فساد کشیده شده و به فواحش و یا تجاوز به نوامیس روی می آورند و گاه زنانی قربانی این تجاوزات می شوند که خود در به وجود آوردن آن نقشی نداشته اند.
وقتی جذابیت جنسی به یک ارزش اجتماعی تبدیل شد، زنانی که به دلایل گوناگون توان رقابت در این عرصه را از دست می دهند، ارزش آنان کم محسوب می شود. زنان شوهردار نیز در رقابت با زنان جوان تر و زیباتر احساس ناکامی می کنند. بنابراین عدم رعایت حجاب در اجتماع، یکی از دلایل از دست رفتن شیرینی زندگی خانوادگی و از دلایل افزایش طلاق می باشد.
در جامعه ای که رعایت حجاب و عفاف شود زنان از آرامش و امنیت بیشتری برخوردارند.
زماني كه بنده اين منطق را در جوامع غربي مطرح مي كردم که ارزش اجتماعی زن نباید به جذابیتهای فیزیکی آنها بستگی داشته باشد مورد پسند آنان قرار مي گرفت.
زنانی که خود را فمینیست (مدافع حقوق و ارزش زنان) معرفی می کنند، خود را آرایش کرده و در روابط اجتماعی به نمایش اندام خود می پردازند، نشان میدهند که چه مقدار برای قضاوت مردان در مورد خود اهمیت قائلند و خود را تا یک عنصر جنسی و یک محرک شیطانی عمومی تنزل می دهند، لذا برخی از شاخه های فمینیستی از آرایش خود و نمایش عمومی اندام خود پرهیز می کنند.
در غرب زنان از ارزش اجتماعی تلقی شدن جذابیت جنسی به شدت رنج می برند و اگر فلسفه حجاب خوب شناسانده شود، زمينه براي جذب آنان به اسلام فراهم مي گردد.
در سخنرانی های خود در مجامع غربی، گاهي به حجاب حضرت مريم(س) اشاره مي كردم، اينكه در تصاوير نصب شده در كليساهاي غرب و مجسمه هايي كه از ايشان طراحي كرده اند، او را با پوششي كامل - مانند چادري كه مسلمانان استفاده مي كنند- نشان مي دهند.
اگر در جامعه اي ارزشهاي ديني حاكم نباشد، حتي انحصار ازدواج بين زن و مرد را هم از بين مي برند. مانند كشورهاي هلند،كانادا و امريكا كه انسان را به ياد قوم لوط مي اندازد. امروزه در غرب خود فروشي زن و خود فروشي مرد يك شغل محسوب مي شود، تنها لازم است بهداشت را رعايت كنند و ماليات كار خود را به دولت بپردازند! تا جایی که از آنها با عنوان خدمات رسانان سکس یاد می کنند و در اقتصاد آن را جزو تولید خدمت محسوب می نمایند. آنها حتي مي توانند كانديداي مجلس و رياست جمهوري شوند! آنها در خيلي از كميسيونهاي پارلماني و كميسيون حقوق بشر حضور فعال دارند.
آخیرا وزیر خارجه آلمان که یک مرد است با مرد دیگری ازدواج کرد و خانم مرکل صدر اعظم آلمان و خانم کلینتون وزیر خارجه آمریکا هم در جشن ازدواج آندو شرکت کرد.
طبق آمارهاي ارائه شده، از هر سه زن در ایتالیا به يكي از آنان تجاوز شده و از هر چهار دختر يكي از آنها اولين ارتباط جنسي اش با محارم خود بوده است. در انگلستان هر مردی که سه فرزند دارد یکی از آنها فرزند خود او نیست و از آن اطلاع ندارد. اين موارد به علت عدم حاكم شدن قوانين و ارزشهاي ديني در جامعه است.
آینده چنین جوامعی آزادی زنا با محارم است هر جند کم و بیش در این جوامع زمینه بروز آن مشاهده می شود.
اگر ما بتوانيم اسلام و حجاب را آنگونه كه هست تشريح كنيم خيلي از ذهنيت ها در جهان تغيير مي كند. وقتي براي زنان، نگاه اسلام به زن و حجاب مطرح گردد، بسياري از آنان به اين دين آسماني گرايش مي يابند. به علت وجود اين واقعيت هاست كه غرب براي جلوگيري از نفوذ اسلام در بين جوامع خود به تحريف در باره عقائد اسلام روي آورده است. اگر اصل اسلام موجب گریز این جوامع از اسلام می شد نیازی به تحریف نمی دیدند.
غربي كه همه نوع فساد و فحشا در آن آزاد است نمي تواند رعايت حجاب توسط زنان و دختران مسلمان را را تحمل كند و تا آنجا پيش مي رود كه دختران نوجوان را به دليل رعايت حجاب از تحصيل محروم مي كنند.
توصیه به خانمهایی که عامدا اندام خود را در جامعه به نمایش می گذارند این است که احساس کمبود شخصیتی خود را با افزایش علم و عمل صالح جبران کنند که ارزشی ماندگار خواهد بود، نه با نمایش اندام که بر فرض کسب احساس کاذب، امری گذرا است و آسیب های اجتماعی بسیاری را به دنبال دارد.
در جامعه ایران از عبارت بدحجابی به نحو صحیحی استفاده نمی شود.
بد حجاب در حقیقت باید به کسی گفته شود که اندام خود را آنطور که شایسته است نمی پوشاند. مثلا حساسیتی به پیدا شدن موی خود ندارند هر چند قصد نمایش و خودنمایی و تحریک دیگران را نداشته باشد.
زنانی که خود را آرایش می نمایند و زیباتر از آنچه هستند به نمایش می گذارند شایسته عبارت دیگری هستند. شاید عبارتی مشابه "جلوه فروشان" برای آنها مناسب تر باشد.
تفاوت جلوه فروشان با خود فروشان این است که جلوه فروشان عملا خواسته یا ناخواسته به تحریک شهوات شیطانی می پردازند بدون اینکه شهوت برانگیخته را ارضاءنمایند، در حالی که خودفروشان به ارضاء مشتریان خود روی می آورند. در حقیت می توان جلوه فروشان را بازار یابانی برای خودفروشان محسوب نمود.
در اینجا ذکر این نکته ضروری است که زیایی اگر وارد عرصه تحریک جنسی در روابط اجتماعی نشود مذموم نیست. بطور مثال برخی ها چادرهای گلدار را بر می گزینند یا در محافل زنانه به آرایش خود می پردازند. چون در بین زنان جذابیت جنسی و تحریک پذیری به صورت طیعی وجود ندارد، لذا منعی برای آن گذاشته نشده است. بنابراین آنچه در اسلام منع شده است با هدف جلوگیری از تحریک شهوات جنسی در روابط اجتماعی و نامشروع است.
موسوی با سپاه تسویه می کند !
فرمانده سابق قرارگاه سازندگي خاتم الانبيا(ص) با اشاره به برخي كارشكنيهاي دولت وقت در مسير جنگ، نخستوزير را مقصر اصلي شرايط آن روزها دانست و گفت: از همان موقع ما اينها را ميشناختيم و ميدانستيم چه كساني هستند.
سردار محمد وفايي فرمانده سابق قرارگاه سازندگي خاتمالانبيا(ص) در بخش دوم گفتگوي خود با فارس به موضوعاتي مانند برخي كارشنكيها و جوسازيها عليه اين قرارگاه در ايام دفاع مقدس و سالهاي پس از آن در عرصه سازندگي و نيز مقايسه تحريمهاي صورت گرفته عليه كشورمان در طول سال هاي پس از انقلاب اسلامي پرداخت كه متن اين گفتگو به شرح زير است:
* بيعرضگي و همراهي نخست وزير با كارشكنان جنگ
وزير صنايع سنگين وقت (بهزاد نبوي كه سردار وفايي تمايلي براي بردن نام وي نداشت) ما را براي خريد 800 دستگاه لودر و بولدوزر، يك سال و نيم معطل كرد. دست حاج محسن رفيقدوست هم به عنوان وزير سپاه بسته شده بود.
همان وزير به قرارگاه خاتم آمد و من به او اعتراض كردم كه چرا يك سال و نيم ما را معطل كرديد؟
آنها به ما ميگفتند شما بايد لودر را از شركت "ليپر " كه يك شركت آلماني بود بخريد. ما ميگفتيم گور پدر آلمان و ژاپن ولي سازمان ما از اول با كوماتسو كه يك شركت ژاپني است بسته شده و نميتوانيم اين كار را بكنيم. گفت يعني شما ميگوييد ما ساخت و پاخت كرديم؟ گفتم خدا ميداند.
همه اينها به خاطر بيعرضگي نخستوزير وقت بود. چه طور ميشود نخستوزير 2 بار كاري را به وزير بگويد و او انجام ندهد؟ نخست وزير هم بيعرضه بود و هم با آنها همراهي ميكرد.
* گفتم گور پدر وزير! 20 ميليون تومان فداي يك تار موي بچه بسيجيها
"طارق "، شناوري بود با طول حدود 22 متر و عرض 9 متر و ارتفاع 7متر. ارتباط موتور با پرههاي اين شناور هيدرومكانيك است و اين شناور چون پرهاي بود، ميتوانست تا 70 تن بار را حمل كند.
طارق بايد در آب، كاليبره ميشد و درست كردن آن در بيرون آب امكان نداشت. ما اين را در جايي به نام "شمريه " آورديم و قرار شد از آنجا به اروند منتقل شود.
موتور اين شناور "ليپر " بود. ما هر چقدر با شركت تماس گرفتيم كه اين موتورها را براي ما بياورد، اين كار را نكردند. آخر هم گفتند كه وزير صنايع سنگين گفته "سپاه به ما 20 ميليون تومان بدهكار است شما موتورها را تحويل آنها ندهيد. " اين درحالي بود كه10-15 روز بيشتر تا عمليات باقي نمانده بود و قرار بود بچههاي مردم بروند زير آتش، آن موقع اين آقا اين طور عمل ميكرد.
به يكي از دستاندركاران زنگ زدم و گفتم مگر تو غيرت نداري؟ برو اسلحه را بگذار زير گلوي مدير عامل و با لباس خانه، صبح اول وقت بيارش اينجا.
گفت حاجي اينطوري براي ما مشكل ميشود اگر امكان دارد شما يك تلفنگرام بزن تا من اين كار را انجام دهم.
خلاصه آن فرد را10 صبح فردا به اهواز آوردند.
آنقدر عصباني شدم كه او را كوبيدم به ماشين و گفتم چند روز بيشتر نمانده و من بايد بچههاي مردم را كه قرار است عمليات كنند، آموزش دهم.
گفت وزير به من اين طوري گفته.
گفتم گور پدر وزير! 20 ميليون تومان فداي يك تار موي زائد بچه بسيجي. پول، مال ملت است.
گفتم او را ببريد داخل اتاق و هرچه خواست در اختيارش بگذاريد ولي تا پايان عمليات حق بيرون آمدن ندارد.
جنگ اين طوري اداره ميشد و ما در دو جبهه ميجنگيديم.
* بودجهاي كه دولت وقت براي جنگ در نظر گرفت احمقانه بود
از همان موقع ما اينها را ميشناختيم و ميدانستيم چه كساني هستند.
ما ميگفتيم برايمان لودر و بلدوزر بفرستيد. آنها هم هر چه ماشينآلات خراب و از كار افتاده بود براي ما ميفرستادند.
به امام(ره) هم نميتوانستيم مرتب گلايه كنيم چرا كه حاضر بوديم بميريم ولي امام(ره) ذرهاي ناراحت نشوند. درثاني امام(ره) خيلي چيزها گفت و اينها نكردند.
چيزي كه خيلي ما را اذيت ميكرد اين بود كه آنها نميگفتند نميدهيم. اگر اين را ميگفتند تكليف معلوم بود. در حرف ميگفتند ما پشتيباني ميكنيم ولي در عمل اين طور نبود. الان كه خيلي مسايل مشخص شده، ميشود اين حرفها را زد والا چند سال قبل به خاطر برخي مصلحتها نميشد اين چيزها را گفت.
اين آقايان فقط 16 درصد بودجه كشور را به جنگ اختصاص داده بودند. هيچ كجاي دنيا چنين حماقتي وجود ندارد. هر كجا جنگ باشد تمام بودجه آن كشور جنگي بسته ميشود.
آن موقع اصلا اجازه داده نميشد تا مردم از اختلافات مسئولان و فرماندهان جنگ مطلع شوند و اين مظلوميت مضاعف براي بچههاي جنگ بود.
* مبلغ اولين و آخرين قراردادي كه در قرارگاه خاتم امضا كردم
سپاه بعداز جنگ بنا بر تكليف، وارد عرصه سازندگي كشور شد.
يادم هست اولين قراردادي كه من در سال 1368 در قرارگاه خاتمالانبيا(ص) امضا كردم،30 ميليون تومان با موضوع تصحيح اراضي بين دارخوين و خرمشهر بود.
همان زمان بچههاي سازمان برنامه و بودجه به ما ميگفتند شما خودتان شخم زديد حالا پول ميگيريد كه صاف كنيد؟
آخرين قراردادي هم كه در سال 1384 خودم در قرارگاه امضا كردم و بعد از آن به دليل بيماري از آنجا جدا شدم، 2ميليارد دلار بود كه در يك مناقصه بينالمللي برنده شديم.
اين قابليتي است كه خداوند در سپاه قرار داد. 34هزار نفر در كارگاههاي ما كار ميكردند و اگر بعد از جنگ اجازه ميدادند سپاه در بخشهاي ديگر مثل درمان هم وارد شود، باز هم همين اتفاق ميافتاد. ولي برويد ببينيد چه كساني و به چه دليل اجازه ندادند؟
* تعبير مديرعامل يك شركت ژاپني از قرارگاه سازندگي خاتم الانبيا(ص)
وقتي ما در عسلويه برنده مناقصه بينالمللي شديم، از اروپا 2 نفر زنگ زدند و به بنده تبريك گفتند ولي در ايران كسي خبر نداشت.
براي تهيه خلاصه طرح اين مناقصه، بيش از 170 نفر كارشناس با تحصيلات بالاي ليسانس به مدت 6 ماه كار كردند.
ما سنگينترين پروژهها را به صورت E.P.C قبول كرديم. يعني پروژهها را طراحي، تامين، راهاندازي كرده و بعد آن را به طرف ارائه ميكنيم.
ما قرارداد 2 پالايشگاه گازي را به اين صورت بستيم. آنها قبل از اينكه پاكت قيمتها را باز كنند، اسناد فني ما را مطالعه ميكنند. ما يك وانت اسناد فني براي آنها فرستاديم تا اجازه دادند در قيمت هم شركت كنيم.
من چندي قبل با مدير عامل يك شركت مهم ژاپني صحبت ميكردم. وقتي بعضي مسايل را به او گفتم، به من گفت "مثل شما در هيچ كجاي دنيا وجود ندارد. " او تعارف نكرد. خيلي كارهاي بزرگ توسط مهندسي سپاه صورت گرفت كه برخي براي اولين بار در ايران بود اما هيچ وقت كسي در مورد اين موارد صحبت نكرد.
* امروز سپاه 70 لشكر مهندسي در اختيار دارد
اينها همه نشاندهنده توان سپاه است. امام(ره) جملهاي درباره سپاه دارند كه فرمودند "من هيچ موقع نظرم نسبت به سپاه برنميگردد. " توجه كنيد كه ايشان نگفتند "سپاهي " بلكه گفتند "سپاه " چرا كه اشخاص احتمال خطا هم دارند.
دشمن هم امروز از اين توان سپاه ميترسد.
ارتش آمريكا با آن همه هيبتي كه برايش درست كردهاند، يك اتوبان در آمريكا ساخته است. آنها اين توان ما را ميدانند ولي متاسفانه برخي افراد بدبخت در داخل نميفهمند و با دشمن عليه سپاه همصدا ميشوند.
امروز توان ما به حدي است كه اگر خداي ناكرده جنگي رخ بدهد، سپاه 60-70 لشكر مهندسي دارد كه همه اينها با توانمنديهايي كه در خود سپاه بود، بوجود آمد و به لحاظ منابع مالي هم به جايي وابسته نيست.
اين لشكرهاي مهندسي مجهز به آخرين متد و تكنيكهاي روز دنيا هستند.
* امروز ديگر مسئولان بالاي نظام به دشمن "گرا " نميدهند
فضاي دشمني امروز دنياي استكباري با گذشته فرقي ندارد ولي يكي از حسنها اين است كه امروز ديگر مسئولين بالاي حكومت و وزير و وزرا از داخل به دشمن "گرا " نميدهند.
برخي ميگويند تحريمها در گذشته به اين شدت نبود. اما مگر پيشرفتهاي ما در گذشته مانند امروز بوده است.
من يك مثال ميزنم. در زمان رژيم طاغوت تنها 5 درصد نمايشگاه بينالمللي در ايران به كشور خودمان تعلق داشت.
ايران در سال 40 گندم و گوسفند صادر ميكرد ولي در اول انقلاب توليد گندم به 500هزار تن رسيد درحالي كه ميزان مورد نياز ما 7 ميليون تن بود. اما امروز ما در كشور به جايي رسيدهايم كه 2ميليون تن هم اضافه بار گندم داريم.
پرتقال و سيب را از اسراييل مي آوردند و مملكت در حال فلج شدن بود. اما امروز چطور؟
آنها بنزين را تحريم كردند ولي اعلام شد كه ما توانستيم بنزين مورد نياز را خودمان توليد كنيم. البته همان موقع هم 10 كشور اعلام كردند كه ما بنزين مورد نياز را به شما خواهيم داد و كاري به حرف دولتمردان خود نداريم.
* امروز هر كالايي را ميتوان از كشورهاي مختلف خريد
آمريكاييها فكر ميكنند دنيا فقط خودشان و چند كشور دنبالهروي آنها هستند. امروز هر كالايي را ميتوان از كشورهاي مختلف خريداري كرد.
در واقع دنياي مادي نميتواند تحريم صددرصد كند چون انديشه آنها مادي است و صاحبان اين انديشه براي چند دلار بيشتر حاضرند همه چيز خود را بفروشند.
ضمن اينكه حضرت آقا هم فرمودند اين تحريم ها براي ما خير است و ما را خودكفا ميكند.
ممكن بود اگر ما تحريم نبوديم به اينجا نميرسيديم چراكه انسان در سختي رشد ميكند.
* شيعه با تحريم و رموز مقابله با آن آشناست
تحريم دو بعد دارد يكي ترس از آن است و ديگري بعد فيزيكي آن كه در كمبودها نمايان ميشود و ترس هم از اين كمبودها حاصل ميشود.
شيعه بزرگترين تحريم را به نام شعب ابيطالب در تاريخ خود دارد كه پيامبر اسلام(ص) و تعدادي از مسلمانان طي 3 سال در محاصره سختترين تحريمها بودند و ما امروز با نگاه به سيره پيامبر اعظم(ع) ميفهميم كه تحمل، قناعت و نترسيدن مهمترين رموز مبارزه با تحريم است. بنابراين شيعه با تحريم و رموز مقابله با آن آشناست.
ما از تحريمها استقبال نميكنيم ولي واهمهاي هم از آن نداريم.
ما كه از پيامبر اسلام(ص) بالاتر نيستيم. آنها در شعب ابيطالب با هسته خرما زندگي خود را ميگذراندند. كار ما كه امروز به هسته خرما نرسيده است.
هشدار به رسانه های اصولگرا
منابع آگاه از تلاش یک جریان سیاسی برای شکل دهی نزاع،تقابل و سکوت رسانه ای میان رسانه های اصولگرا خبر می دهند.
یک منبع آگاه در گفتگو با«جوان آنلاین» ضمن بیان مطلب فوق گفت: این جریان در ابتدا به دو شکل رسمی و غیر رسمی در این زمینه اقدام خواهد کرد.در شکل رسمی این جریان با توجه به در قدرت بودن دارای سهمی از رسانه ها می باشد که حداقل مطلوب برای آن ها در این وضعیت ماندن در کمپین این جریان ،عدم سرویس دهی به جریان های مقابل و بازی در ساحت و عرصه سرآمدان این جریان می باشد.
وی همچنین گفت:این جریان همچنین تلاش خواهد کرد که از میان رسانه های موجود به یارکشی پرداخته وآنان را با خود همراه سازد.
این منبع آگاه در بخش دیگری از سخنان خود به شیوه غیر رسمی این جریان سیاسی اشاره کرد و اظهار داشت:ازدیگر سو در فضای غیر رسمی نیز تلاش برای برای راه اندازی سایت های مختلف و برخی پایگاه های خبری از جمله تلاش های این جریان می باشد.به بیان دیگر این جریان انحرافی تلاش دارد صحنه نیروهای رسانه ای را با برخی ناهمواری روبرو سازد.
وی در این زمینه ایجاد نزاع سیاسی و مجادلات کلامی میان رسانه های اصولگرا،تشدید فعالیت سامانه های پیامکی،فشار به برخی رسانه های اصولگرا به علت عدم همراهی با این جریان سیاسی،تغییر رفتار برخی رسانه ها را و...را ازجمله تلاش این جریان انحرافی ذکر کرد و نسبت به عملیاتی شدن این طراحی به رسانه های اصولگرا هشدارداد.
شرکتی که پایگاه بهائی ها می شود!
یک نمایندگی شرکت صوت و تصویری خارجی در ایران،اخیرا ضمن اخراج برخی از نیروهای خود اقدام به جذب اعضای فرقه ضاله بهائیت نموده است.
این شرکت که فعالیت خود در ایران را مدیون دو تن از آقازاده ها و فعالان موثر در اغتشاشات 88 می باشد اخیرا 60 نفر نیروی جدید را از طریق سفارش های یک شرکت معروف مواد غدایی و وابسته به رژیم صهیونیستی به استخدام درآورده است.
گفته می شود درمیان این نیروها افراد بهائی از جمله یک لیدر اغتشاشگر به نام«ش.م» وجود دارد.
مهاجرانی: نگفتم با مرگ سلمان رشدی مخالفم؛ گفتم نباید او را کشت!
"عطاءالله مهاجرانی" که ریاست اتاق فکر جریان آشوب در لندن را برعهده دارد، در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود نوشته، ضمن فحاشی به سایتهای اصولگرا، تلاش کرده با بیان این مطلب که "من گفتم که به عنوان یک نظر با کشتن نویسنده به خاطر نوشته اش مخالف هستم" خود را از این مساله تبرئه کند.
انتشار مطلب مطرح شده توسط وزیر ارشاد دولت اصلاحات در یک مصاحبه تلویزیونی مبنی بر حمایت از نویسنده مرتد کتاب توهینآمیز "ایات شیطانی" با واکنش او مواجه شده است.
"عطاءالله مهاجرانی" که ریاست اتاق فکر جریان آشوب در لندن را برعهده دارد، در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود نوشته، ضمن فحاشی به سایتهای اصولگرا، تلاش کرده با بیان این مطلب که "من گفتم که به عنوان یک نظر با کشتن نویسنده به خاطر نوشته اش مخالف هستم" خود را از این مساله تبرئه کند.
مهاجرانی در ادامه یادداشت خود هم تلاش کرده تا فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران درباره مرتد اعلام کردن سلمان رشدی را صرفا یک حکم فقهی که الزامی در اجرای آن نیست معرفی کند.
گفتنی است مهاجرانی که در لندن زندگی میکند، در مصاحبهای که شبکه خبری العربیه چهارشنبه گذشته با وی داشت، در پاسخ به سئوال خبرنگار در خصوص فتوای امام خمینی و همه علمای بزرگ در خصوص مهدور الدم بودن سلمان رشدی به خاطر اهانت گستاخانه به پیامبر اکرم (ص) گفت: من مخالف کشتن سلمان رشدی هستم و معتقدم که باید هر فرد و ملتی به عقاید نویسندگان احترام بگذارد.