نوشته شده توسط : ن ,ک

 

مانور جلوه فروشان در خیابانهای تهران !
تفاوت جلوه فروشان با خود فروشان این است که جلوه فروشان عملا خواسته یا ناخواسته به تحریک شهوات شیطانی می پردازند بدون اینکه شهوت برانگیخته را ارضاءنمایند، در حالی که خودفروشان به ارضاء مشتریان خود روی می آورند. در حقیت می توان جلوه فروشان را بازار یابانی برای خودفروشان محسوب نمود.
تا کنون در ارتباط با جذابيت جنسي چندین تحقیق علمی در غرب انجام شده است. موضوع آزمايش اين بوده كه "غدد جنسی مرد و زن چگونه تحریک می شوند و به عبارتی مرد و زن گونه تحت تاثیر جنس مقابل قرار می گیرد". آزمايش كنندگان دستگاه هايي را به قلب، مغز و قسمت هاي مختلف بدن افراد متصل كردند و پس از انجام آزمايشات مختلف دريافتند كه تأثير پذيري جنسي در مردان از طريق نگاه (چشم) بسیار بیشتر از تاثیر پذیری زنان از طریق نگاه است که آن را لذت بصری می نامند. البته اين موضوع را بايد از نعمت هاي خداوند و در دايره ي تدابير و الطاف الهي به شمار آورد كه در صورت استفاده صحيح موجب سالم شدن روابط زناشويي و محيط هاي اجتماعي مي گردد.
رعایت حجاب یعنی پرهیز از بر انگیختن شهوت شیطانی نامحرمان. حجاب یعنی مصونیت از نگاه شهوت آلود و شیطانی دیگران.
از آنجا که شهوت مردان مطابق با مطالعات علمی فوق الذکر از طریق نگاه برانگیخته می شود، زنی که حجاب و عفاف را رعایت نمی کند چه بخواهد و چه نخواهد، موجب تحریک شهوت هزاران مردی که چشمشان به وی افتاده است می شوند و مردی که در طول روز از منزل بیرون می رود، به ازای هر زنی که حجاب را رعایت نکرده و او آنها را می بیند شهوتش تحریک می شود.
قطعا اکثریت غریب به اتفاق زنانی که بدون رعایت حجاب از منزل خارج می شوند قصذ برانگیختن شهوت دیگران را ندارند و آن را دون شان خود می دانند. شاید می خواهند در چشم همسر و یا نامزد خود زیبا جلوه کنند، لیکن متوجه آثار شوم رفتار خود نیستند. در جامعه یافت می شوند مردانی که در مقابل این تحریکات شهوانی تاب مقاومت ندارند و به فساد کشیده شده و به فواحش و یا تجاوز به نوامیس روی می آورند و گاه زنانی قربانی این تجاوزات می شوند که خود در به وجود آوردن آن نقشی نداشته اند.
وقتی جذابیت جنسی به یک ارزش اجتماعی تبدیل شد، زنانی که به دلایل گوناگون توان رقابت در این عرصه را از دست می دهند، ارزش آنان کم محسوب می شود. زنان شوهردار نیز در رقابت با زنان جوان تر و زیباتر احساس ناکامی می کنند. بنابراین عدم رعایت حجاب در اجتماع، یکی از دلایل از دست رفتن شیرینی زندگی خانوادگی و از دلایل افزایش طلاق می باشد.
در جامعه ای که رعایت حجاب و عفاف شود زنان از آرامش و امنیت بیشتری برخوردارند.
زماني كه بنده اين منطق را در جوامع غربي مطرح مي كردم که ارزش اجتماعی زن نباید به جذابیتهای فیزیکی آنها بستگی داشته باشد مورد پسند آنان قرار مي گرفت.
 
زنانی که خود را فمینیست (مدافع حقوق و ارزش زنان) معرفی می کنند، خود را آرایش کرده و در روابط اجتماعی به نمایش اندام خود می پردازند، نشان میدهند که چه مقدار برای قضاوت مردان در مورد خود اهمیت قائلند و خود را تا یک عنصر جنسی و یک محرک شیطانی عمومی تنزل می دهند، لذا برخی از شاخه های فمینیستی از آرایش خود و نمایش عمومی اندام خود پرهیز می کنند.  
در غرب زنان از ارزش اجتماعی تلقی شدن جذابیت جنسی به شدت رنج می برند و اگر فلسفه  حجاب خوب شناسانده شود، زمينه براي جذب آنان به اسلام فراهم مي گردد.
در سخنرانی های خود در مجامع غربی، گاهي به حجاب حضرت مريم(س) اشاره مي كردم، اينكه در تصاوير نصب شده در كليساهاي غرب و مجسمه هايي كه از ايشان طراحي كرده اند، او را با پوششي كامل - مانند چادري كه مسلمانان استفاده مي كنند- نشان مي دهند.
اگر در جامعه اي ارزشهاي ديني حاكم نباشد، حتي انحصار ازدواج بين زن و مرد را هم از بين مي برند. مانند كشورهاي هلند،كانادا و امريكا كه انسان را به ياد قوم لوط مي اندازد. امروزه در غرب خود فروشي زن و خود فروشي مرد يك شغل محسوب مي شود، تنها لازم است بهداشت را رعايت كنند و ماليات كار خود را به دولت بپردازند! تا جایی که از آنها با عنوان خدمات رسانان سکس یاد می کنند و در اقتصاد آن را جزو تولید خدمت محسوب می نمایند. آنها حتي مي توانند كانديداي مجلس و رياست جمهوري شوند! آنها در خيلي از كميسيونهاي پارلماني و كميسيون حقوق بشر حضور فعال دارند.
آخیرا وزیر خارجه آلمان که یک مرد است با مرد دیگری ازدواج کرد و خانم مرکل صدر اعظم آلمان و خانم کلینتون وزیر خارجه آمریکا هم در جشن ازدواج آندو شرکت کرد.
طبق آمارهاي ارائه شده، از هر سه زن در ایتالیا به يكي از آنان تجاوز شده و از هر چهار دختر يكي از آنها اولين ارتباط جنسي اش با محارم خود بوده است. در انگلستان هر مردی که سه فرزند دارد یکی از آنها فرزند خود او نیست و از آن اطلاع ندارد. اين موارد به علت عدم حاكم شدن قوانين و ارزشهاي ديني در جامعه است.
آینده چنین جوامعی آزادی زنا با محارم است هر جند کم و بیش در این جوامع زمینه بروز آن مشاهده می شود.
اگر ما بتوانيم اسلام و حجاب را آنگونه كه هست تشريح كنيم خيلي از ذهنيت ها در جهان تغيير مي كند. وقتي براي زنان، نگاه اسلام به زن و حجاب مطرح گردد، بسياري از آنان به اين دين آسماني گرايش مي يابند. به علت وجود اين واقعيت هاست كه غرب براي جلوگيري از نفوذ اسلام در بين جوامع خود به تحريف در باره عقائد اسلام روي آورده است. اگر اصل اسلام موجب گریز این جوامع از اسلام می شد نیازی به تحریف نمی دیدند.
غربي كه همه نوع فساد و فحشا در آن آزاد است نمي تواند رعايت حجاب توسط زنان و دختران مسلمان را را تحمل كند و تا آنجا پيش مي رود كه دختران نوجوان را به دليل رعايت حجاب از تحصيل محروم مي كنند.
توصیه به خانمهایی که عامدا اندام خود را در جامعه به نمایش می گذارند این است که احساس کمبود شخصیتی خود را با افزایش علم و عمل صالح جبران کنند که ارزشی ماندگار خواهد بود، نه با نمایش اندام که بر فرض کسب احساس کاذب، امری گذرا است و آسیب های اجتماعی بسیاری را به دنبال دارد.
در جامعه ایران از عبارت بدحجابی به نحو صحیحی استفاده نمی شود.
بد حجاب در حقیقت باید به کسی گفته شود که اندام خود را آنطور که شایسته است نمی پوشاند. مثلا حساسیتی به پیدا شدن موی خود ندارند هر چند قصد نمایش و خودنمایی و تحریک دیگران را نداشته باشد.
زنانی که خود را آرایش می نمایند و زیباتر از آنچه هستند به نمایش می گذارند شایسته عبارت دیگری هستند. شاید عبارتی مشابه "جلوه فروشان" برای آنها مناسب تر باشد.
تفاوت جلوه فروشان با خود فروشان این است که جلوه فروشان عملا خواسته یا ناخواسته به تحریک شهوات شیطانی می پردازند بدون اینکه شهوت برانگیخته را ارضاءنمایند، در حالی که خودفروشان به ارضاء مشتریان خود روی می آورند. در حقیت می توان جلوه فروشان را بازار یابانی برای خودفروشان محسوب نمود.
در اینجا ذکر این نکته ضروری است که زیایی اگر وارد عرصه تحریک جنسی در روابط اجتماعی نشود مذموم نیست. بطور مثال برخی ها چادرهای گلدار را بر می گزینند یا در محافل زنانه به آرایش خود می پردازند. چون در بین زنان جذابیت جنسی و تحریک پذیری به صورت طیعی وجود ندارد، لذا منعی برای آن گذاشته نشده است. بنابراین آنچه در اسلام منع شده است با هدف جلوگیری از تحریک شهوات جنسی در روابط اجتماعی و نامشروع است.
 
 
 
 
 
 
 
 
موسوی با سپاه تسویه می کند !
فرمانده سابق قرارگاه سازندگي خاتم الانبيا(ص) با اشاره به برخي كارشكني‌هاي دولت وقت در مسير جنگ، نخست‌وزير را مقصر اصلي شرايط آن روزها دانست و گفت: از همان موقع ما اينها را مي‌شناختيم و مي‌دانستيم چه كساني هستند.

سردار محمد وفايي فرمانده سابق قرارگاه سازندگي خاتم‌الانبيا(ص) در بخش دوم گفتگوي خود با فارس به موضوعاتي مانند برخي كارشنكي‌ها و جوسازي‌ها عليه اين قرارگاه در ايام دفاع مقدس و سال‌هاي پس از آن در عرصه سازندگي و نيز مقايسه تحريم‌هاي صورت گرفته عليه كشورمان در طول سال هاي پس از انقلاب اسلامي پرداخت كه متن اين گفتگو به شرح زير است:

* بي‌عرضگي و همراهي نخست وزير با كارشكنان جنگ

وزير صنايع سنگين وقت (بهزاد نبوي كه سردار وفايي تمايلي براي بردن نام وي نداشت) ما را براي خريد 800 دستگاه لودر و بولدوزر، يك سال و نيم معطل كرد. دست حاج محسن رفيق‌دوست هم به عنوان وزير سپاه بسته شده بود.
همان وزير به قرارگاه خاتم آمد و من به او اعتراض كردم كه چرا يك سال و نيم ما را معطل كرديد؟
آنها به ما مي‌گفتند شما بايد لودر را از شركت "ليپر " كه يك شركت آلماني بود بخريد. ما مي‌گفتيم گور پدر آلمان و ژاپن ولي سازمان ما از اول با كوماتسو كه يك شركت ژاپني است بسته شده و نمي‌توانيم اين كار را بكنيم. گفت يعني شما مي‌گوييد ما ساخت و پاخت كرديم؟ گفتم خدا مي‌داند.
همه اينها به خاطر بي‌عرضگي نخست‌وزير وقت بود. چه طور مي‌شود نخست‌وزير 2 بار كاري را به وزير بگويد و او انجام ندهد؟ نخست وزير هم بي‌عرضه بود و هم با آنها همراهي مي‌كرد.

* گفتم گور پدر وزير! 20 ميليون تومان فداي يك تار موي بچه بسيجي‌ها

"طارق "، شناوري بود با طول حدود 22 متر و عرض 9 متر و ارتفاع 7متر. ارتباط موتور با پره‌هاي اين شناور هيدرومكانيك است و اين شناور چون پره‌اي بود، مي‌توانست تا 70 تن بار را حمل كند.
طارق بايد در آب، كاليبره مي‌شد و درست كردن آن در بيرون آب امكان نداشت. ما اين را در جايي به نام "شمريه " آورديم و قرار شد از آنجا به اروند منتقل شود.
موتور اين شناور "ليپر " بود. ما هر چقدر با شركت تماس گرفتيم كه اين موتورها را براي ما بياورد، اين كار را نكردند. آخر هم گفتند كه وزير صنايع سنگين گفته "سپاه به ما 20 ميليون تومان بدهكار است شما موتورها را تحويل آنها ندهيد. " اين درحالي بود كه10-15 روز بيشتر تا عمليات باقي نمانده بود و قرار بود بچه‌هاي مردم بروند زير آتش، آن موقع اين آقا اين طور عمل مي‌كرد.
به يكي از دست‌اندركاران زنگ زدم و گفتم مگر تو غيرت نداري؟ برو اسلحه را بگذار زير گلوي مدير عامل و با لباس خانه، صبح اول وقت بيارش اينجا.
گفت حاجي اينطوري براي ما مشكل مي‌شود اگر امكان دارد شما يك تلفنگرام بزن تا من اين كار را انجام ‌دهم.
خلاصه آن فرد را10 صبح فردا به اهواز آوردند.
آنقدر عصباني شدم كه او را كوبيدم به ماشين و گفتم چند روز بيشتر نمانده و من بايد بچه‌هاي مردم را كه قرار است عمليات كنند، آموزش دهم.
گفت وزير به من اين طوري گفته.
گفتم گور پدر وزير! 20 ميليون تومان فداي يك تار موي زائد بچه بسيجي. پول، مال ملت است.
گفتم او را ببريد داخل اتاق و هرچه خواست در اختيارش بگذاريد ولي تا پايان عمليات حق بيرون آمدن ندارد.
جنگ اين طوري اداره مي‌شد و ما در دو جبهه مي‌جنگيديم.

* بودجه‌اي كه دولت وقت براي جنگ در نظر گرفت احمقانه بود

از همان موقع ما اينها را مي‌شناختيم و مي‌دانستيم چه كساني هستند.
ما مي‌گفتيم برايمان لودر و بلدوزر بفرستيد. آنها هم هر چه ماشين‌آلات خراب و از كار افتاده بود براي ما مي‌فرستادند.
به امام(ره) هم نمي‌توانستيم مرتب گلايه كنيم چرا كه حاضر بوديم بميريم ولي امام(ره) ذره‌اي ناراحت نشوند. درثاني امام(ره) خيلي چيزها گفت و اينها نكردند.
چيزي كه خيلي ما را اذيت مي‌كرد اين بود كه آنها نمي‌گفتند نمي‌دهيم. اگر اين را مي‌گفتند تكليف معلوم بود. در حرف مي‌گفتند ما پشتيباني مي‌كنيم ولي در عمل اين طور نبود. الان كه خيلي مسايل مشخص شده، مي‌شود اين حرفها را زد والا چند سال قبل به خاطر برخي مصلحت‌ها نمي‌شد اين چيزها را گفت.
اين آقايان فقط 16 درصد بودجه كشور را به جنگ اختصاص داده بودند. هيچ كجاي دنيا چنين حماقتي وجود ندارد. هر كجا جنگ باشد تمام بودجه آن كشور جنگي بسته مي‌شود.
آن موقع اصلا اجازه داده نمي‌شد تا مردم از اختلافات مسئولان و فرماندهان جنگ مطلع شوند و اين مظلوميت مضاعف براي بچه‌هاي جنگ بود.

* مبلغ اولين و آخرين قراردادي كه در قرارگاه خاتم امضا كردم

سپاه بعداز جنگ بنا بر تكليف، وارد عرصه سازندگي كشور شد.
يادم هست اولين قراردادي كه من در سال 1368 در قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص) امضا كردم،30 ميليون تومان با موضوع تصحيح اراضي بين دارخوين و خرمشهر بود.
همان زمان بچه‌هاي سازمان برنامه و بودجه به ما مي‌گفتند شما خودتان شخم زديد حالا پول مي‌گيريد كه صاف كنيد؟
آخرين قراردادي هم كه در سال 1384 خودم در قرارگاه امضا كردم و بعد از آن به دليل بيماري از آنجا جدا شدم، 2ميليارد دلار بود كه در يك مناقصه بين‌المللي برنده شديم.
اين قابليتي است كه خداوند در سپاه قرار داد. 34هزار نفر در كارگاه‌هاي ما كار مي‌كردند و اگر بعد از جنگ اجازه مي‌دادند سپاه در بخش‌هاي ديگر مثل درمان هم وارد شود، باز هم همين اتفاق مي‌افتاد. ولي برويد ببينيد چه كساني و به چه دليل اجازه ندادند؟

* تعبير مديرعامل يك شركت ژاپني از قرارگاه سازندگي خاتم الانبيا(ص)

وقتي ما در عسلويه برنده مناقصه بين‌المللي شديم، از اروپا 2 نفر زنگ زدند و به بنده تبريك گفتند ولي در ايران كسي خبر نداشت.
براي تهيه خلاصه طرح اين مناقصه، بيش از 170 نفر كارشناس با تحصيلات بالاي ليسانس به مدت 6 ماه كار كردند.
ما سنگين‌ترين پروژه‌ها را به صورت E.P.C قبول كرديم. يعني پروژه‌ها را طراحي، تامين، راه‌اندازي كرده و بعد آن را به طرف ارائه مي‌كنيم.
ما قرارداد 2 پالايشگاه گازي را به اين صورت بستيم. آنها قبل از اينكه پاكت قيمت‌ها را باز كنند، اسناد فني ما را مطالعه مي‌كنند. ما يك وانت اسناد فني براي آنها فرستاديم تا اجازه دادند در قيمت هم شركت كنيم.
من چندي قبل با مدير عامل يك شركت مهم ژاپني صحبت مي‌كردم. وقتي بعضي مسايل را به او گفتم، به من گفت "مثل شما در هيچ كجاي دنيا وجود ندارد. " او تعارف نكرد. خيلي كارهاي بزرگ توسط مهندسي سپاه صورت گرفت كه برخي براي اولين بار در ايران بود اما هيچ وقت كسي در مورد اين موارد صحبت نكرد.

* امروز سپاه 70 لشكر مهندسي در اختيار دارد

اين‌ها همه نشان‌دهنده توان سپاه است. امام(ره) جمله‌اي درباره سپاه دارند كه فرمودند "من هيچ موقع نظرم نسبت به سپاه برنمي‌گردد. " توجه كنيد كه ايشان نگفتند "سپاهي " بلكه گفتند "سپاه " چرا كه اشخاص احتمال خطا هم دارند.
دشمن هم امروز از اين توان سپاه مي‌ترسد.
ارتش آمريكا با آن همه هيبتي كه برايش درست كرده‌اند، يك اتوبان در آمريكا ساخته است. آنها اين توان ما را مي‌دانند ولي متاسفانه برخي افراد بدبخت در داخل نمي‌فهمند و با دشمن عليه سپاه همصدا مي‌شوند.
امروز توان ما به حدي است كه اگر خداي ناكرده جنگي رخ بدهد، سپاه 60-70 لشكر مهندسي دارد كه همه اينها با توانمندي‌هايي كه در خود سپاه بود، بوجود آمد و به لحاظ منابع مالي هم به جايي وابسته نيست.
اين لشكرهاي مهندسي مجهز به آخرين متد و تكنيك‌هاي روز دنيا هستند.

* امروز ديگر مسئولان بالاي نظام به دشمن "گرا " نمي‌دهند

فضاي دشمني امروز دنياي استكباري با گذشته فرقي ندارد ولي يكي از حسن‌ها اين است كه امروز ديگر مسئولين بالاي حكومت و وزير و وزرا از داخل به دشمن "گرا " نمي‌دهند.
برخي مي‌گويند تحريم‌ها در گذشته به اين شدت نبود. اما مگر پيشرفت‌هاي ما در گذشته مانند امروز بوده است.
من يك مثال مي‌زنم. در زمان رژيم طاغوت تنها 5 درصد نمايشگاه بين‌المللي در ايران به كشور خودمان تعلق داشت.
ايران در سال 40 گندم و گوسفند صادر مي‌كرد ولي در اول انقلاب توليد گندم به 500هزار تن رسيد درحالي كه ميزان مورد نياز ما 7 ميليون تن بود. اما امروز ما در كشور به جايي رسيده‌ايم كه 2ميليون تن هم اضافه بار گندم داريم.
پرتقال و سيب را از اسراييل مي آوردند و مملكت در حال فلج شدن بود. اما امروز چطور؟
آنها بنزين را تحريم كردند ولي اعلام شد كه ما توانستيم بنزين مورد نياز را خودمان توليد كنيم. البته همان موقع هم 10 كشور اعلام كردند كه ما بنزين مورد نياز را به شما خواهيم داد و كاري به حرف دولتمردان خود نداريم.

* امروز هر كالايي را مي‌توان از كشورهاي مختلف خريد

آمريكايي‌ها فكر مي‌كنند دنيا فقط خودشان و چند كشور دنباله‌روي آنها هستند. امروز هر كالايي را مي‌توان از كشورهاي مختلف خريداري كرد.
در واقع دنياي مادي نمي‌تواند تحريم صددرصد كند چون انديشه آنها مادي است و صاحبان اين انديشه براي چند دلار بيشتر حاضرند همه چيز خود را بفروشند.
ضمن اينكه حضرت آقا هم فرمودند اين تحريم ها براي ما خير است و ما را خودكفا مي‌كند.
ممكن بود اگر ما تحريم نبوديم به اينجا نمي‌رسيديم چراكه انسان در سختي رشد مي‌كند.

* شيعه با تحريم و رموز مقابله با آن آشناست

تحريم دو بعد دارد يكي ترس از آن است و ديگري بعد فيزيكي آن كه در كمبودها نمايان مي‌شود و ترس هم از اين كمبودها حاصل مي‌شود.
شيعه بزرگترين تحريم را به نام شعب ابي‌طالب در تاريخ خود دارد كه پيامبر اسلام(ص) و تعدادي از مسلمانان طي 3 سال در محاصره سخت‌ترين تحريم‌ها بودند و ما امروز با نگاه به سيره پيامبر اعظم(ع) مي‌فهميم كه تحمل، قناعت و نترسيدن مهمترين رموز مبارزه با تحريم‌ است. بنابراين شيعه با تحريم و رموز مقابله با آن آشناست.
ما از تحريم‌ها استقبال نمي‌كنيم ولي واهمه‌اي هم از آن نداريم.
ما كه از پيامبر اسلام(ص) بالاتر نيستيم. آنها در شعب ابي‌طالب با هسته خرما زندگي خود را مي‌گذراندند. كار ما كه امروز به هسته خرما نرسيده است.

 

 

 

 

هشدار به رسانه های اصولگرا

 
منابع آگاه از تلاش یک جریان سیاسی برای شکل دهی نزاع،تقابل و سکوت رسانه ای میان رسانه های اصولگرا خبر می دهند.
یک منبع آگاه در گفتگو با«جوان آنلاین» ضمن بیان مطلب فوق گفت: این جریان در ابتدا به دو شکل رسمی و غیر رسمی در این زمینه اقدام خواهد کرد.در شکل رسمی این جریان با توجه به در قدرت بودن دارای سهمی از رسانه ها می باشد که حداقل مطلوب برای آن ها در این وضعیت ماندن در کمپین این جریان ،عدم سرویس دهی به جریان های مقابل و بازی در ساحت و عرصه سرآمدان این جریان می باشد.
وی همچنین گفت:این جریان همچنین تلاش خواهد کرد که از میان رسانه های موجود به یارکشی پرداخته وآنان را با خود همراه سازد.
این منبع آگاه در بخش دیگری از سخنان خود به شیوه غیر رسمی این جریان سیاسی اشاره کرد و اظهار داشت:ازدیگر سو در فضای غیر رسمی نیز تلاش برای برای راه اندازی سایت های مختلف و برخی پایگاه های خبری از جمله تلاش های این جریان می باشد.به بیان دیگر این جریان انحرافی تلاش دارد صحنه نیروهای رسانه ای را با برخی ناهمواری روبرو سازد.
وی در این زمینه ایجاد نزاع سیاسی و مجادلات کلامی میان رسانه های اصولگرا،تشدید فعالیت سامانه های پیامکی،فشار به برخی رسانه های اصولگرا به علت عدم همراهی با این جریان سیاسی،تغییر رفتار برخی رسانه ها را و...را ازجمله تلاش این جریان انحرافی ذکر کرد و نسبت به عملیاتی شدن این طراحی به رسانه های اصولگرا هشدارداد.
 
 
 
 
 
 
 


شرکتی که پایگاه بهائی ها می شود!

یک نمایندگی شرکت صوت و تصویری خارجی در ایران،اخیرا ضمن اخراج برخی از نیروهای خود اقدام به جذب اعضای فرقه ضاله بهائیت نموده است.

این شرکت که فعالیت خود در ایران را مدیون دو تن از آقازاده ها و فعالان موثر در اغتشاشات 88 می باشد اخیرا 60 نفر نیروی جدید را از طریق سفارش های یک شرکت معروف مواد غدایی و وابسته به رژیم صهیونیستی به استخدام درآورده است.
گفته می شود درمیان این نیروها افراد بهائی از جمله یک لیدر اغتشاشگر به نام«ش.م» وجود دارد.

 

 

 

 

 

 

مهاجرانی: نگفتم با مرگ سلمان رشدی مخالفم؛ گفتم نباید او را کشت!

"عطاءالله مهاجرانی" که ریاست اتاق فکر جریان آشوب در لندن را برعهده دارد، در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود نوشته، ضمن فحاشی به سایت‌های اصولگرا، تلاش کرده با بیان این مطلب که "من گفتم که به عنوان یک نظر با کشتن نویسنده به خاطر نوشته اش مخالف هستم" خود را از این مساله تبرئه کند.

انتشار مطلب مطرح شده توسط وزیر ارشاد دولت اصلاحات در یک مصاحبه تلویزیونی مبنی بر حمایت از نویسنده مرتد کتاب توهین‌آمیز "ایات شیطانی" با واکنش او مواجه شده است.

"عطاءالله مهاجرانی" که ریاست اتاق فکر جریان آشوب در لندن را برعهده دارد، در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود نوشته، ضمن فحاشی به سایت‌های اصولگرا، تلاش کرده با بیان این مطلب که "من گفتم که به عنوان یک نظر با کشتن نویسنده به خاطر نوشته اش مخالف هستم" خود را از این مساله تبرئه کند.

مهاجرانی در ادامه یادداشت خود هم تلاش کرده تا فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران درباره مرتد اعلام کردن سلمان رشدی را صرفا یک حکم فقهی که الزامی در اجرای آن نیست معرفی کند.

گفتنی است مهاجرانی که در لندن زندگی می‌کند، در مصاحبه‌ای که شبکه خبری العربیه چهارشنبه گذشته با وی داشت، در پاسخ به سئوال خبرنگار در خصوص فتوای امام خمینی و همه علمای بزرگ در خصوص مهدور الدم بودن سلمان رشدی به خاطر اهانت گستاخانه به پیامبر اکرم (ص) گفت: من مخالف کشتن سلمان رشدی هستم و معتقدم که باید هر فرد و ملتی به عقاید نویسندگان احترام بگذارد.


 



:: بازدید از این مطلب : 322
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 16 / 8 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ن ,ک

دانشجویان پیرو خط امام صدای آزادیخواهی ملت ایران را به گوش جهانیان رساندند
سازمان تبلیغات اسلامی در سالروز یوم‌الله 13 آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی را گرامی داشت.

خبرگزاری مهر، سیزدهم آبان نقطه پیوند برگهای زرینی از تاریخ آزادگی ملت بزرگ ایران است.

دستگیری و تبعید امام خمینی(ره) در پی به تصویب رساندن لایحه کاپیتولاسیون از سوی رژیم طاغوت، به منزله آتشی بود که در خرمن حاکمیت اهریمنی افتاد و انقلاب اسلامی را در مسیر تازه‌ای افکند.

همچنین در آغازین سال‌های حاکمیت جمهوری اسلامی همان پیر فرزانه بود که حرکت هوشمندانه دانشجویان مسلمان را در تسخیر لانه جاسوسی شیطان بزرگ آمریکای مستکبر، تایید فرموده و آن را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب بهمن 57 دانست.

جنبش دانشجویان پیرو خط امام باعث شد صدای آزادیخواهی و استکبار ستیزی ملت ایران به گوش جهانیان برسد و این چنین بود که سیزدهم آبان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نام گرفت.

سازمان تبلیغات اسلامی ضمن گرامیداشت سیزدهم آبان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی که مصداق کامل و بارز آن در دنیای امروز، دولت آمریکاست، بر لزوم وحدت ملت‌های اسلامی بویژه ملت مسلمان ایران در برابر دسیسه‌های استکبار تأکید می‌ورزد.



 

 

درخواست انتخاباتی شیرین عبادی از مردم آمریکا و اروپا 






شیرین عبادی از مردم کشورهای اروپایی و غربی خواست تا در انتخابات‌های مختلف کشورشان به کسانی رای بدهند که مخالف جمهوری اسلامی ایران باشند.

رئیس کانون غیرقانونی مدافعان حقوق بشر که به دلیل سکوت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی در میان افکار عمومی به "بانوی جنگ" معروف است، در مصاحبه با یک سایت ضدانقلاب، ضمن حمایت از اعمال تحریم آمریکا علیه برخی مقامات ایرانی، اذعان کرده است که این مساله فقط کارکرد تبلیغاتی دارد و فایده عملی برای مخالفان ایران نخواهد داشت.

او در این زمینه گفت: این شروع خوبی هست اما باید اضافه کنم که شروع سمبلیک هم هست. این ۸ نفری که آمریکا گفته ویزا نخواهد داد و اگر اموالی داشته باشند مصادره خواهد کرد، افرادی هستند که به آمریکا نیامده و نخواهند آمد؛ زیرا که قبل از انقلاب در مقام و موقعیتی نبوده‌اند که به آمریکا بیایند. بعد از انقلاب هم که رابطه سیاسی قطع شد، بنابرین این بیشتر جنبه سمبولیک دارد.


 

خانم عبادی البته در ادامه از مقامات کشورهای اروپایی هم خواسته تا این روند کاخ سفید را در پیش بگیرند و اظهار داشته است: امیدوارم بقیه کشورها از جمله اتحادیه اروپا وکانادا هم پیروی کنند و به این‌ها ویزا ندهند.


 

وی در بخش دیگری از این مصاحبه، خواستار فشار بر دولت‌های اروپایی برای اعمال تحریم‌های گسترده علیه مسئولان ایران شده و تاکید کرده است: من معتقدم مخاطب ما مردمی هستند که رای می‌دهند و از افرادی که انتخاب می‌کنند که به حقوق بشر، آزادی بیان و معیارهایی که ادعا می‌کنند پایبند باشند، بنابرین بیشتر تاثیر را باید روی افکار عمومی در سطح بین‌المللی بگذاریم.


 

گفتنی است شیرین عبادی پیش از این هم در گفت‌وگو با تلویزیون دولتی آلمان، از این اقدام استقبال کرده و گفته بود: این یک نقطه عطف در تاریخ حقوق بشر است!

 


 

 

تسخیر لانه جاسوسی به روایت تصویر

واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، یکی از منحصر به فردترین حرکت‏ها در تاریخ انقلاب‏های اصیل و مردمی جهان بود که از یک طرف شوکت و افسون قدرت امپریالیسم آمریکا را در هم شکست و اوج خفت و زبونی این اهریمن جنایتکار را به رخ جهانیان کشانید و از سوی دیگر فریاد مظلومیت و آزادگی مسلمانان ایران را در پهنه گیتی طنین انداز کرد. با توجه به ابعاد گسترده این حادثه عظیم، باید آن را در جغرافیای زمانی و مکانی خودش کاملا مورد بررسی قرار داده و به واکاوی علل و پیامدهای آن پرداخت.


:. ادامه مطلب .:

 

 

 

 

 

 

 

ملیکا و ملینا دو قلوی 14 ساله:مادر ما را آزاد کنید

 
ملیکا و ملینا دو قلوی 14 ساله:مادر ما را آزاد کنید

مليكا و ملينا، دختران دوقلوي 14 ساله شهرزاد ميرقلي خان به همراه مادربزرگشان در يك برنامه زنده تلويزيوني در شبكه پرس تيوي حاضر شدند و در اين برنامه درخواست خود را از رئيس جمهور آمريكا مطرح كردند.

دو دختر شهرزاد ميرقلي‌خان، زن ايراني كه در آمريكا زنداني شده است از "باراك اوباما " رئيس جمهور آمريكا خواستند تا بتوانند با مادر خود ملاقات كنند.

مليكا به مجري برنامه گفت: ما در حال حاظر در سني هستيم كه به مادرمان در كنارمان احتياج داريم. ولي مادر ما بي‌گناه در زندان آمريكا است و ما سه سال است كه مادرمان را نديده‌ايم.

آمريكا خلاف تمام قوانين حقوق بشري با اين ادعا كه "محمود سيف " همسر سابق شهرزاد سعي داشته عينك‌هاي ديد در شب را از اتريش به ايران صادر كند، شهرزاد را در غياب او بازداشت و از سوي دادگاه فدرال فلوريدا محكوم به پنج سال زندان كرد. حتي اگر همسر او چنين اقدامي كرده باشد، چرا همسرش بايد مجازات شود. كدام قانون به دولت آمريكا اجازه چنين جنايتي را مي دهد؟1آيا اين است معناي دموكراسي و حقوق بشر در آمريكا؟!

ملينا نيز خطاب به رئيس جمهور آمريكا گفت: ما اين فرصت را مي خواهيم كه با مادرمان ملاقات كنيم. مادر ما بي گناه است و ما مي‌دانيم كه او هيچ كار اشتباهي نكرده است.

مادر شهرزاد ميرقلي خان نيز كه در اين برنامه زنده تلويزيوني حضور داشت در بيان وضعيت دخترش در زندان گفت: او در شرايط بدي در زندان به سر مي‌برد. در غذاي او برخي اوقات سوسك و حشراتي مي اندازند تا او را اذيت كنند. او را تحقير مي كنند. او توسط مقامات زندان تهديد شده در صورت اعتراض، به بخش رواني منتقل مي‌شود. به او در زندان توهين مي‌شود و به او مي‌گويند كه تروريست هستي، تو ايراني هستي، تو احمق هستي.

مادر شهرزاد در ادامه به مجري برنامه پرس تيوي گفت كه زنداني شدن دخترش براي او بسيار سخت است و تا به حال از ناراحتي چند بار دچار سكته قلبي شده است.

دو دختر شهرزاد ميرقلي‌خان پيش از آزادي سارا اميلي شورد كه به اتهام ورود غيرقانوني به خاك ايران و جاسوسي در بازداشت بود، با وي ديدار كرده بودند.

جمهوري اسلامي ايران در تاريخ 23 شهريور، سارا شورد را كه به اتهام ورود غيرقانوني به خاك ايران دستگير شده بود، با قرار وثيقه 500 هزار دلاري آزاد كرد.

سه تبعه آمريكايي با نام‌هاي سارا اميلي شورد 31 ساله، شان مايكل بوئر و جاشوا فليكس فاتال 27 ساله، در مرداد ماه 1388 (ژوئيه 2009) در مناطق كوهستاني استان كردستان، به اتهام ورود غيرقانوني دستگير شدند.
تهران درحالي سارا اميلي شورد را با قرار وثيقه‎اي 500 هزار دلاري آزاد كرد كه دولت آمريكا تاكنون چندين ايراني را دستگير و براي آن‌چه نقض تحريم‌هاي واشنگتن عليه ايران مي‎نامد، زنداني كرده است.

برخلاف رفتار خشن نيروهاي آمريكايي با ايرانيان بازداشت شده در آمريكا، با شهروندان آمريكايي زنداني در ايران با وجود اين واقعيت كه آنان در معرض اتهاماتي بسيار جدي بودند، به خوبي رفتار شده است.
دولت ايران همچنين بر مبناي اصول انساني و مباني اسلامي، با درخواست مادران بازداشت‌شدگان موافقت كرد و به آنان اجازه داد تا با سفر به ايران با فرزندان خود ديدار كنند.


 

 

نگهداری زن ایرانی در میان زندانیان ایدزی امریکایی

 شهرزاد میرقلی‌خان شهروند ایرانی که بی گناه از سال 2007 در امریکا زندانی است،اعلام کرده که در زندان امریکا تحت شکنجه قرار گرفته و در رایط سختی نگهداری می شود.

به گزارش جهان خانم میرقلی‌خان در گفت‎و گو با پرس تی وی گفت: دولت امریکا برای انجام کاری مربوط به امور دولتی از من دعوت کرد .. آنان حتی برای من بلیط گرفتند ولی در فرودگاه به من دستبند زدند و زندانی‌ام کردند و به هر شکل ممکن به شکنجه من پرداختند.

میر قلی‌خان که در زمان دستگیری تنها 26 سال داشت، با این‎که مادر دو کودک است، از 3 سال پیش تا کنون در زندان امریکا به سر می‌برد.

امریکا مدعی است که همسر سابق او، محمود سیف، سعی در صادرات عینک‌های دید در شب از اتریش به ایران را داشته است، و این درحالی است که شهرزاد در غیاب او بازداشت و از سوی دادگاه فدرال فلوریدا محکوم به پنج سال زندان شد.

دو دختر شهرزاد میر قلی‌خان پیش از آزادی سارا امیلی شورد که به اتهام ورود غیرقانونی به خاک ایران و جاسوسی در بازداشت بود، با وی در تهران دیدار کرده بودند.


اهم اظهارات وی با پرس تی‌وی را در ادامه بخوانید:

•زندان‌های ایالتی امریکا مثل همه چیز دیگر این کشور به ظاهر و در نگاهی سطحی، خوب به نظر می‌رسد ولی وقتی از درون به آن نگریسته شود، به زباله‌دانی بیش نمی‌ماند.

•زندا‌ن‌های دولتی امریکا و ایران را از دو بعد می‌توان با هم مقایسه کرد. امروز در قرن بیست و یکم کشور تازه تاسیس امریکا، ایران را کشوری جهان سومی می‌داند. با این نگاه کسی انتظار ندارد شرایط و امکانات زندان‌های ایران خوب باشد. دولت ایران هم تاکنون نگفته است که شرایط زندان‌های ما از نظر حقوق بشر بهترین در دنیا است.

•آنان حتی برای انتقال من و هم‌بندانم، از راهرویی زیر زمینی استفاده ‌کردند که روی آفتاب را نبینیم. پس از آن در زمان محاکمه من را به زندان منطقه‌ای منتقل کردند. در مورد زندان فدرال به جرأت می‌گویم که مثل سطل زباله است. در جریان محاکمه به زندان ایالتی منتقل شدم. این زندان هم کثافت محض است. در آن مدت، ماموران زندان با من به طور وحشتناکی بدرفتاری کردند. به خصوص افراد رتبه‌بالا، با درجه سروان، ستوان و همچنین نگهبانان بزرگترین دشمنان من بودند. سپس چند ماه پس از محکوم شدنم، به این‌جا یعنی انستیتوی اصلاحی فدرال در دنبری منتقل شدم. شرایط این‌جا در مقایسه با زندان میامی کمی بهتر است ولی آخر هر روز به سلولم که همان مزبله است، بر‌می‌گردم.

•حالا پس از آزادی سارا شورد و نامه‌‌هایی که به رئیس جمهور ایران نوشته‌ام، متوجه شده‌اند که من ساکت نخواهم ماند و خانواده‌ام در ایران برای حمایت از من اقدام خواهند کرد.

•در سه چهار ماه گذشته نامه‌های زیادی به رئیس جمهور احمدی نژاد نوشته‌ام و ضمن آگاه کردن او درباره شرایطم، خواستار اقدام برای احقاق حقم و حمایت شدم. از ایشان خواسته‌ام در دادگاه‌های بین‌المللی طرح شکایت کنند زیرا در امریکا عدالتی وجود ندارد.

•پس از آزادی سارا شورد، رسانه‌های امریکا و جهان می‌خواهند حقیقت را بگویند ولی دولت این کشور اجازه نمی‌دهد. سانسور دولت امریکا، همه جا را فرا گرفته و آنان برای این کار از عبارت حفظ امنیت ملی سوء استفاده می‌کنند.

پس از بازگشت سارا به امریکا آنان خواستار دسترسی به همه مدارک قانونی و اسناد من شدند و تحقیق درباره پرونده من را آغاز کردند.

•فرزندانم در ایران با سارا دیدار کردند. وی زمانی که به امریکا آمد، نامه‌ای از فرزندانم به همراه آورد که چیزی از آن در جایی منعکس نشد. من هم از محتوای آن چیزی نمی‌دانم و اطلاع ندارم که آیا وی درباره من با رئیس جمهور اوباما صحبت کرده است یا خیر؟

• آنان به همه نامه‌هایم به آقای احمدی‌نژاد دست پیدا کردند. وقتی بعد از شش روز بازگردانده شدم، متوجه شدم که حدسم در این‌باره درست بوده است. با مراجعه به افسر زندان، کاغذها و مدارکم را از وی پس گرفتم. گرفتن مدارک و اسناد قانونی من برخلاف قوانین این کشور است. مطمئن هستم که پس از کپی کردن این کاغذها، به دنبال راهی برای نابود کردن اسناد بودند.

•من شاهدی زنده هستم که درباره این حقایق برای عموم صحبت می‌کنم و آنان می‌خواهند با قطع ارتباطم با دنیای خارج مانع شنیده شدن صدایم در دنیای خارج شوند. آنان این را دوست ندارند و باید مرا از بین ببرند. آنان باید ارتباط من و دنیا را قطع کنند تا هیچ‌کس صدایم را نشنود. آنان به کارهای شیطانی خود ادامه می‌دهند که همچنان ابرقدرت باقی بمانند.

•من در شرایطی به سر می‌برم که نفر بغل دستی‌ام به ایدز مبتلا است. من باید با این افراد غذا بخورم. من در شرایطی زندگی می‌کنم که هر بیماری تصور کنید در آن وجود دارد. من مطمئن هستم شرایط سارا شورد از من بهتر بوده است.

•اول این که سارا قانون ایران را شکسته بود. ولی من خلافی نکرده‌ام. آنان از مرز ایران عبور کرده بودند ولی من به دعوت دولت امریکا برای کار به این کشور آمدم. آنان برای من بلیط فرستادند. آنان از فرودگاه مرا به خاک جهنمی امریکا آوردند. آنان به من دستبند زدند، به زندان انتقال دادند و به هر روش ممکن به‌خصوص از نظر روانی شکنجه کردند. آنان مرا به شدت شکنجه کردند که حاضر شوم برایشان نقش جاسوس را بازی کنم و همسر سابقم را تحویلشان دهم.

•پیام من به امریکا این است. ببخشید شما ابر قدرت جهانید. شما همه جای دنیا جاسوس دارید و به گمان خود بر جهان حکمرانی می‌کنید. حالا همسر سابق مرا می‌خواهید... خوب بروید و او را بگیرید. شما چقدر بیچاره هستید که یک مادر بدون سرپرست 29 ساله را اسیر کرده‌اید که یک مرد ایرانی را به چنگ آورید. شرمتان باد.

اما درباره سارا بگویم. آنان برای تفریح و گشت و گذار رفته بودند. من این‌جا سؤالی از دولت امریکا دارم. اگر قرار بود من در کانادا به گردش بروم و به اشتباه وارد خاک امریکا می‌شدم شما چه اقدامی علیه من می‌کردید؟ چه اتهاماتی به من می‌زدید؟ اولین چیزی که می‌گفتید این بود که من با یک گروه تروریستی در ارتباطم. بعد می‌گفتید جاسوس ایرانم و بعد باقی قصه‌ را می‌ساختید.

•من فقط می‌‌خواهم همه دنیا صرف‌نظر از آن‌چه دولت امریکا می‌گوید، حقیقت را بشنوند و بدانند. من این‌جا در زندان هستم. من با اراده خودم و آگاهی کامل می‌خواهم دنیا حقیقت را درباره امریکا بداند. دیگر به آن‌چه آنان می‌خواهند سرم بیاورند، اهمیت نمی‌دهم. زیرا اگر آب‌های اقیانوس‌های دنیا مرکب شود برای نوشتن آن‌چه این‌‌جا با من کرده‌اند کافی نیست.

• من می‌خواهم حقیقت آشکار شود. می‌خواهم پرس تی‌وی به تماس گرفتن با من ادامه دهد تا همه چیز را به شما بگویم و بگذارم همه سیاستمداران به جریان من بپردازند.من برای سارا شورد پیامی دارم. می‌خواهم بگویم که خانم... بدان که شرایط تو در ایران خیلی بهتر از من بوده است. من در سلولی به اندازه یک قبر زندانی بودم که مجبور بودم شاهد روابط کثیف زندانیان همجنس‌گرا باشم.

• شنبه گذشته آنان ناگهان به سلولم آمدند و پس از زدن دستبند، مرا به واحد اقامتی ویژه (HSU) که محل نگه‌داری زندانیان بسیار خطرناک است منتقل کردند.

• این برنامه از اول کار چنین بوده است. رژیم شیطانی امریکا می‌خواست شوهر سابقم را دستگیر کند به همین علت تصمیم گرفتند من را به این کشور دعوت کنند، به زندان بیندازند و بعد از من جاسوسی بسازند که شوهرش را بر خلاف منافع ایران به امریکا تحویل دهد. ولی آنان به این نتیجه رسیدند که کاری نمی‌توانند از پیش ببرند. میرقلی‌خان: من 19 دسامبر 2007 (28 آذر 1386) در فرودگاه میامی دستگیر و به کمپ زندان فدرال میامی منتقل شدم که مکانی وحشتناک و پر از افراد شرور است. من سه سال را در این زندان گذراندم. کل پرونده دولت امریکا علیه من جعلی و ‌‌ساختگی است. ما در اصل گروگان‌های آنان هستیم. من 18 ماه تا زمان محاکمه‌ام در این مکان و در ساختمانی بودم که هیچ وقت رنگ آفتاب را نمی‌دیدم. امریکایی‌ها زمان انتقال زندانیان به دادگاه، آنان را مانند برده‌ها به زنجیر می‌کشیدند.


 

 

نشست همه فراری ها در مریلند آمریکا

شماري از عناصر ضدانقلاب شامل سلطنت طلبان، برخي وابستگان گروهك بهائيت، سازمان منافقين و اصلاح طلبان فراري در دانشگاه مريلند آمريكا گرد هم آمدند.
به گزارش جهان به نقل از کیهان در اين نشست 3 سه روزه كه جمعه تا يكشنبه گذشته برگزار شد برخي مقام هاي سياسي و اطلاعاتي و از جمله جان ليمبرت- عضو لانه جاسوسي آمريكا و رئيس ميز ايران در وزارت خارجه كه به تازگي از اين سمت كناره گيري كرد- حضور داشتند.
بنابر گزارش ها، وابستگان طيف هاي گوناگون ضدانقلاب در اين نشست كه تحت عنوان فرهنگ آزادي هاي مدني، حقوق بشر و دموكراسي در ايران برگزار شد به هم رسانده بودند از جمله: هاله اسفندياري، مهناز افخمي، مهرانگيز كار، داريوش همايون، ايرج گرگين، پروانه آبراهاميان، علي اكبر موسوي خوئيني، فاطمه حقيقت جو، ركسانا صابري، شيرين عبادي، احمد كريمي حكاك، كريم لاهيجي، سراج ميردامادي، علي ميرسپاسي، منصور فرهنگ، جهانشاه جاويد، سهراب رزاقي، آرش نراقي، اميد معماريان، مهرداد مشايخي و...
كريم لاهيجي وكيل مدافع گروهك تروريستي منافقين در يكي از نشست هاي همايش مذكور، مذهب را دگم معرفي كرد و گفت: ذات مذهب با دموكراسي مغايرت دارد و اگر قرار باشد مذهب با دموكراسي تطبيق داده شود چيزي از آن نمي ماند.
وي ضمن اشاره به انتخاب خاتمي در سال 76 و تشكيل مجلس ششم گفت براي اولين بار در پاريس موسوي خوئيني را ديدم و به او گفته بودم مجلس ششم براي موفق شدن به عنوان پيش شرط نبايد يك آخوند (كروبي) را رئيس مجلس كند. مجلس ششم در عمل به موسسه اي به نام كميسيون اصل نود كه جايگزين دادگستري شده بود تبديل شد و اين خود تحول بزرگي بود.
آن دوره كار بزرگ موسوي خوئيني بازديد از زندان هاي مخفي جمهوري اسلامي بود(!)
موسوي خوئيني هم در سخنانش گفت اي كاش فقط كروبي بود كه مانع انجام كارها مي شد، در مجلس ششم بسياري از چهره هاي ديگر بودند كه مانعي در راه بسياري از فعاليت هاي مجلس بودند.
به گزارش صداي آمريكا، شيرين عبادي هم در سخنان خود گفت: بايد سياست حكومت را به چالش كشيد. تابوها را بشكنيد، سؤال مطرح كنيد و از جمله اين كه سؤال از نيروگاه بوشهر بپرسيد كه قرار است برق توليد كند. اين نيروگاه زيان آور است. چرا نيروگاه بادي و خورشيدي نه؟


 

 

 

 

تحليل برخي از خانواده‌هاي شهدا از فيلم «دموكراسي تو روز روشن»/1
نبايد براي ساخت فيلم ارزشي، ارزش‌ها را زير سؤال برد

در حالي كه نمي‌توان حقيقت شهادت و عالم برزخ را به تصوير كشيد، فيلم «دموكراسي تو روز روشن» عالي‌ترين وجه ايماني يك ملت مسلمان و معتقد يعني شهادت را به تمسخر مي‌گيرد و سعي مي‌كند تصويري مثل دنيا از آخريت و برزخ به نمايش گذارد.

در پي اكران فيلم «دموكراسي تو روز روشن» ساخته علي عطشاني بخش تحقيقات هيئت خانواده شهدا و ايثارگران به تحليل و نقدي از اين فيلم در حوزه دفاع مقدس پرداخته است.
اين فيلم داستان لحظات آخر زندگي يكي از سرداران جنگ است كه ظاهراً تعلقي به دنيا ندارد و بر اثر انفجار بمب تعبيه شده در زير وسيله نقليه خود به كما مي‌رود و در اثر حادثه از شهادت، عالم برزخ و آخرين امكان وجودي انسان‌ها كه همان مرگ است پرده برداشته است.
اين در حالي است كه نمي‌توان حقيقت شهادت و عالم برزخ را به تصوير كشيد و در آيه 36 سوره اسرا چنين آمده است كه «چيزي را كه بدان علم نداري دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد».
دست‌اندركاران اين فيلم بايد به اين سؤال اساسي پاسخ دهند كه چرا عالي‌ترين وجه ايماني يك ملت مسلمان و معتقد يعني شهادت را اينگونه به تمسخر مي‌گيرند و سعي مي‌كنند تصويري مثل دنيا از آخريت و برزخ به نمايش گذارند؟
هدف نهايي از اين اثر تفسيري است دنيايي از رازهاي متعالي مرگ استفاده از رايانه براي حساب و كتاب آخرت، استفاده از مانيتور براي نمايش اعمال، ذخيره كردن اطلاعات نامه اعمال انسانها روي فلش مموري، استفاده از يك آسمان خراش به عنوان برزخ، به كار بردن ماشين آخرين مدل جهت انتقال ارواح طيبه شهدا، استفاده از گوشي جهت مكالمه ملائكه مرگ و بكار بردن تعابيري مثل بازيافت در جهت به تصوير كشيدن عالم برزخ، اين موارد اگر راززدايي از حقايق معنوي نيست، چه معناي ديگري مي تواند داشته باشد؟
در اين فيلم مسئله شهادت، ترور، شهادت جانبازان بعد از پايان جنگ، رزمندگان، پاسداران سپاه، سياست‌هاي نظام و قوانين حاكم بر اجتماع زير سؤال رفته و كاملاً اين فيلم با نگاهي مغرضانه در ذهن مخاطب شبهه پراكني مي‌كند.
مهمترين پيام فيلم، شبهه پراكني است كارگردان در سراسر فيلم خود بي‌محابا به محاكمه شهدا پرداخته و سعي مي‌كند تا قداست شهيد را در هم شكسته و ادعا كند كه برخلاف تفكر مردم، كشته‌شدگان جنگ تحميلي و عمليات تروريستي (ترور) شهيد نيستند اما از نظر اسلام، هر كس به مقام و درجه شهادت نايل آيد، به يكي از عالي‌ترين درجات و مراتب انساني در سير صعودي خويش نايل مي‌شود.
آيا هدف از توليد و نشان دادن اين فيلم، ترويج فرهنگ ايثار و شهادت به طور واقعي است يا زير سوال بردن ارزشهاي واقعي ملتي شهيد‌پرور؟!!! اما متاسفانه ما نمونه‌هايي از توهين به خانواده شهدا، مفقودين و مخصوصاً جانبازان عزيز را در فيلم شاهد هستيم.

* در فيلم دفاع مقدس، چرا دموكراسي؟ آن هم تو روز روشن


نخستين چيزي كه در جو فيلم سينمايي مخاطب را به خود جلب مي‌كند عنوان فيلم است كه در اول آن نقش مي‌بندد.

حال بينديشيم كه در كشوري كه حكومت بر حول محور دين و ولايت فقيه مي‌گردد چرا بايد ما شاهد دموكراسي آن هم تو روز روشن باشيم؟ آيا مي‌دانيد دموكراسي ضد خدا سالاري است؟
خاستگاه پيدايش دموكراسي به عنوان يك نظام سياسي در غرب به زماني باز مي‌گردد كه ناكارآمدي مسيحيت در پاسخگويي به مشكلات مربوط به جنبه‌هاي حيات بشري پيش آمد؛ از اين رو، دانشمندان، انديشمندان و روشنفكران غربي به اين نتيجه رسيدند تا حوزه كاركرد و حكمراني الهي ـ ديني را به حيات فردي انسان محدود كنند و از دايره و دامنه نفوذ آن در اجتماعي و اداره آن بكاهند. بنابراين دو حوزه ديانت و سياست (اداره اجتماع و نظام سياسي) از هم جدا شد. پس از جدايي اين دو از يكديگر با اين پرسش مواجه شدند حالا كه خدا و كليسا در امور اجتماع نقشي ايفا نمي‌كند حكومت غيرديني را بايد به چه كسي سپرد؟
در پاسخ به اين سؤال به دو نتيجه و راه ‌حل يعني «حكومت دموكراسي» و «حكومت استبدادي» رسيدند. ميان دو شيوه حكومت، حكومت دموكراسي گزينه‌اي بود كه اروپاييان را به خود جلب كرد و حكومت مردم بر مردم بر حكومت استبدادي فردي ترجيج داده شد. بنابراين مردم سالاري يا حكومت مردمي مبتني بر جدايي دين از سياست پديد آمده است و ظاهراً انگيزه انتخاب اين شيوه و روش اداره اجتماع و نظام سياسي اين است كه امكان اجتماع دين و سياست وجود ندارد و در واقع دموكراسي همان معناي ضد خداسالاري را به خود گرفت.

*خط ‌قرمزهاي دموكراسي در قرآن كريم


اسلام به جهت كلي‌نگري توحيدي‌اش هيچ بخشي را از دايره آموزه‌هاي ديني بيرون نمي‌داند و هيچ محدوده خالي را براي حضور بيگانگان و نامحرمان قائل نشده است و در همه زمينه‌ها و جنبه‌هاي فردي و اجتماعي حضور پررنگي دارد.

در آيه 25 سوره حديد مي‌خوانيم «ما پيامبران خود را با دلايل روشن به سوي مردم فرستاديم و همراه آنان كتاب و ميزان فرو فرستاديم تا اينكه مردم عدل و قسط را خود بر پايه آموزه‌ها و دستورهاي فرو فرستاده شده به پا دارند».
اين آيه شريفه اشاره دارد به اينكه خداوند متعال به منظور برقراري عدالت در جامعه انساني، قوانيني وضع كرده و آنها را به وسيله پيامبران به شكل كتاب‌هاي آسماني و قوانين الهي بيان كرده است؛ تا پيامبران به كمك مردم بتوانند در جامعه قيام و عدالت را برپا كنند. پيامبران به مردم مي‌آموزند كه چگونه در راستاي نظام تكاملي هستي و سعادت و خوشبختي خود گام بردارند و چگونه مي‌توانند از ابزارهاي موجود دنيوي براي ساخت دنيايي آباد اقدام كنند. چون يكي از اهداف خلقت و آفرينش انسان آن است كه زمين را آبادان كند و در عمران آن بكوشد. آباداني زمين نيز نيازمند برنامه و سياست‌هاي راهبردي و راهكارهاي زيادي است كه در آيات الهي بيان شده است. آيات ديگري هم از جمله آيات 58 ـ 60 سوره نساء، ناظر به دخالت دين و پيامبران در مسايل حكومتي ـ قضايي و اجرايي است.

*نشان دادن فرشته مرگ در لباس فيلم صهيونيستي ماتريكس


نشان دادن فرشته مرگ در فيلم دموكراسي تو روز روشن در لباس فيلم صهيونيستي ماتريكس كه شبيه لباس كشيش‌هاست.

در روايت در نهي از پوشيدن لباس‌هاي دشمنان و امثال آن داريم كه اميرالمومنين علي عليه‌السلام فرمود در بحار‌الانوار، جلد 78، ص 93 «كسي كه خود را شبيه قومي كند، نزديك است كه از آنان به شمار آيد».
امام صادق عليه‌السلام نيز در علل‌الشرايع ـ ح 348 فرمودند «خداوند به پيامبري از پيامبرانش وحي فرمود به مؤمنان بگو كه لباس دشمنان مرا نپوشيد و طعام دشمنان مرا نخوريد و راههاي دشمنان مرا نپيماييد وگرنه در زمره دشمنان من به شمار خواهيد رفت.

* توهين به شهداي مفقود


در صحنه‌اي كه پدر شهيد عكس شهيد جوادي را نشان مي‌دهد سردار ستوده در ذهن خود مي‌گويد كه اين هم احتمالا از همان ته چادري‌‌هاست يعني ترسيده است و به ته چادر كه امن بوده رفته و در حال حاضر از خجالت و شرمساري نمي‌خواهد جنازه‌اش پيدا شود.


* نشان دادن شهادت مثل خودكشي


در سكانسي (كه از سوي كارگردان، مهمترين سكانس فيلم مطرح مي‌شود) ستوده با گذاشتن تفنگ به سمت خودش كه مثل خودكشي است از فرشته مي‌خواهد تا با شليك گلوله‌اي به جان او پايان دهد كه فرشته امتناع مي‌ورزد.

براي مخاطب سوال ايجاد مي‌شود چرا بدون وقفه، ستوده اين كار را انجام داد؟ آيا اين فيلم، اين پيام را به من مي‌فهماند كه هر رزمنده‌اي در جنگ گمان مي كرد كشته شدن به هر شكل و در هر شرايط، شهادت محسوب محسوب مي‌شد؟ و اين نشان دادن درك ضعيف و فقدان آگاهي سرداران يا رزمندگان از مفهوم واقعي شهيد و شهادت است؟
طبق آيات قرآن كريم خداوند انگيزه جهاد را معرفي كرده است كه تنها مؤمنان هستند كه در راه خدا پيكار مي‌كنند.
در آيه 10ـ 12سوره سوره صف آمده است: اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، آيا شما را به تجارتي كه از عذاب دردآور رهاييتان دهد راه بنمايم؟ به خدا و پيامبرش ايمان بياوريد، و در راه خدا با مال و جان خويش جهاد كنيد. و اين براي شما بهتر است، اگر دانا باشيد. گناهان شما را مي‌آمرزد و به بهشت‌هايي كه درونش نهرها جاري است و نيز خانه‌هايي خوش و پاكيزه در بهشت‌هاي جاويد داخل مي‌كند، و اين پيروزي بزرگي است. كارگردان در همان لحظات ابتدايي فيلم با به تصوير در آوردن اين صحنه، توهين‌هاي خود را به رزمندگان و كساني كه در جنگ از جان خود به خاطر حفظ ارزش‌ها گذاشته‌اند، آغاز مي‌كند.

 



:: بازدید از این مطلب : 167
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 13 / 8 / 1389 | نظرات ()